او پسر امپراطور سوک جونگ(نوزدهمین پادشاه چوسان) و همسرش چوی سوک بین(دونگی)بود.او در سال ۱۶۹۴(سالی که ملکه جانگ عزل میشه و ملکه اینهیون برمیگرده) به دنیا آمد.نامش لی گه اوم و لقبش یونینگ بود.او به عنوان یک کودک اعجوبه شناخته میشد.پادشاه سوکجونگ و بانو چوی به او بسیار مغرور بودند و طرز برخورد پادشاه با وی حتی به ولخرجی هم متمایل شد.اما چون او از یک صیغه سلطنتی با مرتبه اجتماعی پائین(چومین)متولد شده بود،اشراف پادشاه را به سرد بودن و کم خرجی در مورد او تشویق می کردند اما پادشاه به آن ها توجهی نمیکرد.
شاهزاده یونینگ(پادشاه یونگ جو) در سریال دونگی
در سال ۱۷۰۳ ملکه اینوون او را به فرزند خواندگی پذیرفت.او در سال ۱۷۰۴ یعنی ۱۰سالگی ازدواج کرد. پادشاه دستور یک مراسم پرهزینه را برای ازدواجش داد(این موضوع در کتاب یادداشت های روزانه چوسان صراحتا گفته شده).اشراف زاده ها در مورد هزینه گزاف این مراسم شکوه کردند.زیرا او حتی ولیعهد هم نبود و پسر یک صیغه سلطنتی بود.
پادشاه سوکجونگ در سال ۱۷۲۰ و احتمالا بعد از اینکه به یی یی میونگ(یکی از درباریان)گفته بود تا شاهزاده یونینگ را به عنوان وارث گیونگ جونگ معرفی کند ، فوت کرد.او در سال ۱۷۲۰ چندین ماه بعد از رسیدن برادر بزرگ ترش،پادشاه گیونگ جونگ(پسر بانو جانگ)به سلطنت،به عنوان “شاهزاده سلطنتی جانشین برادر” منصوب شد.این موضوع باعث مشاجرات سنگینی بین احزاب سیاسی شد اما با این حال چهار سال بعد که پادشاه گیونگ جونگ از دنیا رفت،او با عنوان یونگ جو به تخت نشست و بیست و یکمین پادشاه چوسان شد.
مطالب مرتبط:
[برای خواندن مطالب بیشتر درباره ی او قبل از رسیدن به سلطنت،زندگینامه مادرش چوی سوک بین(دونگی)را در همین وب مطالعه کنید.اینجا کلیک کنید.
همچنین زندگینامه برادرش پادشاه گیونگ جونگ را مطالعه کنید.اینجا کلیک کنید.]
سلطنت او در یک نگاه:
دوران سلطنت یئونگ جو ۵۲ سال طول کشید و این دوران با تلاش های سرسختانه وی برای اصلاح سیستم مالیاتی چوسون،حکمرانی براساس اخلاقیات مکتب کنفسیوس و کم کردن نبردهای حزبی و آشتی بین احزاب توسط سیاست “سازگاری باشکوه” خود متمایز شده است.همچنین دوران سلطنت وی با اعدام بسیار بحث برانگیز پسرش ولیعهد سادو در سال ۱۷۶۲(سی و هشتمین سال سلطنتش)عجین شده است.فارغ از مشاجرات و دشمنی ها،دوران سلطنت یئونگ جو به علت تلاش های صادقانه وی در حکمرانی بر اساس فضایل کنفسیوسی در تاریخ کره آوازه مثبتی داشته است.پادشاه یئونگ جو به معنای واقعی کلمه یک پادشاه کنفسیوس بود(کنفسیوس دین رسمی چوسان بود).گفته می شود اطلاعات وی در مورد سنت حتی بیشتر از درباریانش بود.در طول دوران سلطنت یئونگ جو و نوه اش جئونگ جو(بیست و دومین پادشاه،همان ایسان)، همزمان با بهبود اوضاع اقتصادی پس از جنگ های اواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷؛ پیروی از مکتب کنفسیوس در اوج خود بود.
پادشاه یونگ جو
پادشاه یونگ جو در سریال ایسان ( چه قدر شبیه چهره ی واقعیش در تاریخه.جالبه نه؟)
دستاوردها:
یئونگ جو در نیمه دوم قرن هفدهم(اواسط سلطنت پدرش)متوجه اثرات زیان بخش نبردهای حزبی بر اداره ی کشور شد و بلافاصله بعد از رسیدن به پادشاهی سعی در پایان نبردهای حزبی داشت.
یئونگ جو دوباره قانون مالیات بر خدمت سربازی همگانی را که قبلا عمری کوتاه داشت؛ احیا کرد.او حتی به خارج از دروازه قصر رفت و با مقامات،ادیبان(اساتید)،سربازان و کشاورزان به تبادل نظر پرداخت؛سپس، مالیات بر خدمت سربازی را به نصف کاهش داد و دستور داد اختلاف مذبور به وسیله مالیات بر شیلات،نمک،کشتی ها و مالیات بر زمین های اضافی جبران شود.
او سیستم مالیاتی عایدات و مخارج کشور را به وسیله ی ایجاد یک سیستم حسابداری منظم کرد.
در طی ۵۲ سال سلطنتش،تعدادی اصلاحات در ابعاد مختلفی مانند سازماندهی سیاسی،فرهنگی و صنعتی انجام شد.
او اجازه داد مردم مناطق دوردست و سرد گیونگ سانگ به عنوان مالیات غلات را از طریق بندرگاه های نزدیک پرداخت کنند و مردم مناطق کوهستانی پنبه یا پولی معادل غلات را پرداخت کنند.
در زمان او چوسان به دلیل رشد تجارت،کشاورزی و استخراج معادن تحرک اقتصادی مناسبی را تجربه می کرد.او ضرب سکه را افزایش داد که باعث گردش بیشتر پول شد.
توجه یئونگ جو در بهبود زندگی رعیت هایش در اشتیاق وی برای آموزش مردم از طریق توزیع کتاب های مهمی به زبان کره ای (هانگول) مخصوصا کتاب های کشاورزی مشهود است.باران سنج ها به صورت انبوه تولید شدند و به مراکز حکومت محلی فرستاده شدند.
یئونگ جو مقام اجتماعی نوادگان مردم عادی را بهبود بخشید و امکان تغییر و افزایش مقام اجتماعی را برای مردم شایسته ایجاد کرد.
در زمان او پایتخت از طریق سیستم عمده فروشی و انحصار طلبی کالاها تجمیع شد.به دلیل وجود چندین مغازه کوچک،تقاضای روز افزون برای کالاهای عمده به وجود آمد.دولت شروع به صادر کردن جواز حق انحصاری برای صادرکنندگان و تولید کنندگان کرد و این موضوع برای تولیدکنندگان حق انحصاری را برای تولیداتشان ایجاد کرد.بازرگانی مجاور رودخانه ها حق انحصاری کالاهای مناطق گیونگ گی و چونگ چونگ را گرفتند.اتحادیه بازرگانان به خاطر جستجوی فرصت هایی برای تجارت کاغذ،یال اسب و موی سمور آبی فرستاده هایی به چین فرستادند.تقاضای زیاد برای مس و نقره صنعت معدن را تحریک کرد.فعالیت های عمده فروشی باعث تقاضای زیادی برای نقره و مس شد و این موضوع به نوبه خود موجب تحرک صنعت معدن شد.بسیاری از یانگبان ها(اشرافزاده ها) که مادرانشان صیغه پدرانشان بودند،برای افزایش درآمد خود در فعالیت های مربوط به بازرگانی،کشاورزی و اهدای وام شرکت کردند.
“باک جی وون” و ” باک جگا” که با هیئت سیاسی چوسون از ژینگ(چین) بازدید کرده بودند،پیشرفت سریع تجاری و صنعتی آنجا را مشاهده کردند و طرز فکر سنتی کنفسیوسی که فعالیت های اقتصادی و بازرگانی برای یانگبان ها را شرم آور و حاشیه ای می دانست،شروع به تغییر کرد.(در سلسله چوسان تجارت و تولید صنعتی خوار شمرده میشد که در دوره یونگ جو تحولی در مورد این طرز تفکر ایجاد شد)
او همچنین فرصت های تحرک اجتماعی برای فرزندان بازرگانان را افزایش داد.تقاضا برای صنایع دستی و محصولاتی نظیر چاقو،کلاه هایی با موی اسب،میز ناهارخوری و ظروف برنجی،پیوسته در حال افزایش بود.
طبقه یانگبان(اشراف)حق نداشتند کلاه هایی که با موی اسب ساخته میشدند،بر سر بگذارند اما در دوره یونگ جو این قانون منع به طور تقریبی برداشته شد.
رقابت بین یانگبان های ثروتمند که در کار نشر شاهکار های ادبی گرد آوری شده اجداد مشهور شان بودند،گسترش یافت تا جایی که حتی سرقت ادبی نیز به کاری سود آور تبدیل شد.این موضوع حتی باعث چاپ داستان های تخیلی و شعرها شد.در آن زمان خصوصا مردم قادر به درک هجو نامه ها و نقد اجتماعی شدند.یک نمونه در این مورد داستان چانگ هیانگ بود. این کتاب در مورد وفاداری یک بانوی گیسانگ بود و به طور گسترده ای در کشور خوانده شد.این هجو نامه با هدف آشکار کردن حرص و فخر فروشی مقامات دولتی منتشر شدند.
پادشاه همچنین به علت ارج نهادن به “پارک مون سو” که بازرس مخفی دولت و پادشاه بود؛ مشهور شد.پارک که شایستگی خود را در سرکوب شورش “یی این جا”(شورشی در چهارمین سال سلطنتش)نشان داده بود به نقاط مختلف کشور سفر کرد و افسران فاسد محلی را با نام پادشاه دستگیر کرد.
یئونگ جو عمیقا نسبت به مردمش نگران بود.یادداشت های سالیانه سلسله چوسون اشاره می کند که روزی در چهارمین سال از سلطنتش،او با صدای باران اول صبح از خواب بیدار شد و به ملازمان خود گفت:اوه عزیزم! ما در چهار سال گذشته به خاطر عدم شایستگی من با سیل خشکسالی و قحطی روبرو شدیم. حتی امسال توسط خائنی به نام''یی این جوا''دچار شورش بی سابقه ای شدیم.چگونه مردم فقیر من می توانند در این مشقت معاش خود را مدیریت کنند؟سخنی قدیمی وجود دارد ‘همیشه به دنبال یک سال کم حاصل جنگ به وجود می اید’. اما خوشبختانه قحطی بزرگی در طی دو سال اخیر نداشتیم و ما امیدهای زیادی برای یک برداشت خوب در این سال داریم.اما هنوز من عصبی هستم زیرا در حالی که فصل برداشت نزدیک است؛ راهی برای دانستن اینکه آیا قبل از برداشت سیل یا خشکسالی خواهیم داشت یا نه وجود ندارد.هیچ کس در مورد باران سردی که خواهد بارید و سیلی که زمین های کشاورزی در انتظار برداشت را در خواهد نوردید، نمی داند. فقدان صلاحیت من موجب وقوع این شرایط افتضاح بر ما شد زیرا من در جلب دلسوزی آسمان بر ملتم ناتوان بودم.چگونه می توانم دلسوزی آسمان را جلب کنم در حالی که در خود اندیشه ای نکرده ام و فقط برای خودم تلاش کردم؟من باید با اندیشه در خود شروع کنم.
یونگ جو نگران بود که باران موجب نابودی محصولات شده و باعث گرسنگی مردم بد اقبال او شود.یئونگ جو به درباریان خود دستور داد تا مالیات دریافتی از مردم را کم کنند و تعداد بشقاب های موجود در وعده های غذایی خود را کاهش دهند.
در صبح زود حدود ۲۰ سال بعد (۱۷۵۳) باران های ممتد به یئونگ جو سیل های چهارمین سال سلطنتش و زمانی که او غذای کمتری می خورد را یادآوری کرد :” اوه! به درستی سیل و خشکسالی به دلیل عدم کفایت من اتفاق می افتد.من از آن سال بسیار پیر تر شدم اما چگونه دلسوزی من برای مردم و اراده برای تلاش سخت برای آنان می تواند کمتر از گذشته باشد؟”. مجددا یئونگ جو دستور کاهش بشقاب ها در میز ناهارخوری خود را داد.
مردم اطراف او وی را پادشاهی رک،تیز هوش، سخاوتمند و مهربان توصیف می کردند.اظهار نظرهای وی نافذ و فهم و درک وی سریع بود.
اما تنها اتفاق حزن انگیز چشمگیری که در دوران سلطنت پادشاه یئونگ جو رخ داد،مرگ پسرش ولیعهد سادو بود.هفت سال بعد از مرگ بزرگ ترین پسر پادشاه یئونگ جو، شاهزاده سادو متولد شد. پادشاه فورا تصمیم گرفت تا پسر تازه متولد شده را ولیعهد اعلام کند.او از ولیعهد فاصله گرفت و به دلیل اینکه میخواست او پادشاه آینده باشد تربیت وی را در دربارش به دیگران سپرد.در نتیجه روابط بین پادشاه یونگ جو و پسرش کمی متفاوت بود.ولیعهد سادو دائما از پدرش می ترسید و مورد پرخاش وی قرار می گرفت.ظاهرا این موضوع باعث بیماری ذهنی وی شده بود.هر زمان که پادشاه یئونگ جو وی را سرزنش می کرد،او برای تسکین استرس خود به طرز بی هدفانه ای در قصر مردم را می کشت یا کتک می زد.بنا بر قوانین دربار پادشاه یونگ جو نمی توانست با دستان خودش پسرش را بکشد؛بنابراین به او دستور داد تا در یک روز گرم از ماه جولای سال ۱۷۶۲(سی و هشتمین سال سلطنتش)در داخل یک مخزن برنج چوبی بزرگ قرار بگیرد.بعد از هشت روز ولیعهد سادو بر اثر خفگی فوت کرد.در قرن نوزدهم میلادی شایعاتی وجود داشت که شاهزاده سادو بیماری ذهنی نداشت و این یک پاپوش بود که برای وی دوخته شده بود اما این شایعات به طور گسترده ای توسط همسر وی در کتاب” خاطرات بانو هه گیونگ” و “یادداشت های سالیانه سلسله چوسون” نقض شده است .پسر سادو(شاهزاده لی سون یا همان ایسان،بعدها پادشاه جونگ جو)در زمان مرگ پدرش ۱۱ ساله بود اما مادرش(بانو هونگ) به پسرش آموخت که برعلیه پدربزرگش موضع گیری نکند.زمانی که او به تخت نشست نام پدرش را از اتهامات پاک کرد.اما چون کتاب یادداشت های سالانه چوسان غیر قابل تغییر بود،این کتاب تغییر نکرد.از طرفی خاطرات مادرش بانو هه گیونگ بعد از مرگ او چاپ شد.
ولیعهد سادو در سریال ایسان
بانو هونگ هه گیونگ در سریال ایسان ( البته در سریال او را هه بین صدا میزدند)
ایسان 11ساله.زمانی که پدرش کشته شد.
پادشاه یئونگ جو به فعالیت های مربوط به کلیسای کاتولیک(یکی از مذاهب مسیحی)در کشور واکنش نشان داد.در قرن هیجدهم مذهب کاتولیک مخصوصا در مناطق ” گانگ وون” و “هوانگ هه” شروع به جذب طرفدارانی کرد.در سال ۱۷۵۸ یئونگ جو به طور رسمی کاتولیسم را یک فعالیت شیطانی نامید و از لحاظ قانونی ممنوع کرد.**برام جالبه که خرافات بودایی رو درست میدونستن و اینقدر بهش معتقد بودن این کره ای ها ولی مسیحیت رو که دین الهی هست،شیطانی میدونستن.عجبا !!!! **
زندگی شخصی:
اولین همسر و ملکه او ملکه جونگ سونگ است.وقتی پادشاه ۱۰ساله بود با او ازدواج کرد.او ۲سال از پادشاه بزرگتر بود(متولد۱۶۹۲).او فرزندی نداشت و در سال ۱۷۵۷ در سن ۶۵سالگی درگذشت(در سی و سومین سال سلطنت پادشاه)
دومین ملکه او ملکه جونگ سون است.نام خانوادگی اش کیم و از خاندان گیونگ جو بود.او در سال ۱۷۵۹ در سن ۱۴سالگی ملکه شد.او ۵۱سال از پادشاه کوچکتر بود!!! او هم فرزندی نداشت.او به مدت ۴سال نایب السلطنه پادشاه سونجو(بیست و سومین پادشاه،پسر ایسان)بود و تا سال ۱۸۰۴(یکسال قبل از مرگش)که داوطلبانه قدرت را رها کرد،در راس حکومت بود.در سن ۶۰سالگی درگذشت و کنار مزار همسرش پادشاه یونگ جو به خاک سپرده شد.
ملکه جونگ سون در سریال ایسان
لی جونگ بین:او مادر ولیعهد هیوجانگ بود و از پادشاه دو دختر هم داشت.ولیعهد هیوجانگ در سال۱۷۲۸یعنی چهارمین سال سلطنت پادشاه درسن ۹سالگی درگذشت.
لی یونگ بین:او از پادشاه ۲سال کوچکتر بود(متولد۱۶۹۴).او از پادشاه۷فرزند داشت که همگی به جز ولیعهد سادو دختر بودند.اولی هواپیونگ است که ۲۱سال عمر کرد.دومی،سومی و چهارمی بی نام هستند و به ترتیب ۳سال،۲سال و ۴سال عمرکردند.پنجمی هواهیوپ است که ۱۹سال عمرکرد.بعد ولیعهد سادو که در ۲۷سالگی کشته شد.آخرین و مشهورترین دخترش شاهزاده هواوان است.
شاهدخت هواوان در سریال ایسان
جو گوی این:او از پادشاه تنها یک دختر به نام هوایو داشت که ۳۰سال عمرکرد.
مون سوک اوی:او از پادشاه دو دختر به نام های هواریونگ و هواگیل داشت که به ترتیب۶۹سال و۱۸سال عمر کردند.
پادشاه یونگ جو در سال ۱۷۷۶ در سن۸۲ سالگی پس از۵۲سال سلطنت درگذشت.
منابع : تاریخ ما - ویکی پدیا (تکمیل و بازنویسی توسط خودم)
درباره ی سلطنت او سریال هایی چون ایسان و در مخفی ساخته شده اند.سریال دونگی هم دوران کودکی او را نشان میدهد.
امیدوارم از این پست لذت برده باشید...منتظر نظراتتون هستم